انقلاب ایران - نقض حقوق بشر - بهار و آگاهی
مردم
ورود خمینی به ایران در بهمن ماه 1357 برای
مردمی که دوران مبارزاتی خود را با بیانیه های او سپری کرده بودند روز فراموش
نشدنی بود.
البته به مرور زمان این بیانیه ها برای او و
کسانی که قدرت را قبضه کردند تبدیل به معضل بزرگی گردید.
خمینی با استفاده از ناآگاهی و بهره گیری از
احساسات مذهبی مردم به حکومت رسید .
از یکسو اسلام را مبین حقوق بشر می دانست و از
سوی دیگر، غرب را مدعی دروغین آن .
دانستن سخنان او قبل و بعد از قدرت نشان میدهد
که مردم ایران به سبب شنیدن چه سخنانی از او حمایت کردند و او با نادیده گرفتن
تعهداتش چگونه بر نسل ها خیانت کرد .
چگونه در پاریس از آزادی گفت و در تهران از قدرت
.
قبل از رسیدن به قدرت گفته بود که:
-
بشر در اظهار نظر
خودش آزاد است
-
اولین چیزی که برای بشر هست آزادی بیان است
-
مطبوعات در نشر همه حقایق و وقایع آزادند و دیگر موارد
بسیار و مشابه.
در واقع انقلاب 57پس از پیروزی به استقرار یک
نظام اسلامی فقهی منتهی گردید که نه تنها برای حقوق بلکه برای فرهنگ آزادی تمدن و
حتی اقتصاد اهمیتی قائل نبود .
تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب ایران و قبل
از برسمیت شناخته شدن آن در بهمن ماه1357 شروع نقض حقوق بشر با صدور حکم اعدام
اولین گروه از سران نظام سابق٬ شامل 4 ارتشبد شاهنشاهی توسط دادگاه انقلاب که
بدستور خمینی تشکیل گردیده بود ٬با نقض ماده 10اعلامیه جهانی حقوق بشر که میگوید
هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه بی طرف منصفانه و علنا
رسیدگی شود٬ رقم خورد .
اعدام های گسترده از سران ٬وزرا ٬نمایندگان ٬مقامات
لشکری٬ چهره های اقتصادی ٬نیروهای چپ و کرد آغاز و تا سید جواد ذبیحی درکه ای موذن
و خواننده دعاهای مذهبی و پایین ترین سطوح جامعه ادامه یافت .
متهمان در شرایطی محاکمه و اعدام میشدند که
برابر مواد 11٬10٬3 اعلامیه جهانی حقوق بشر از حق محاکمه قانونی و حق اصل برائت و
حتی دارا بودن وکیل محروم بوده اند ٬چنانچه به گفته خلخالی رئیس دادگاه انقلاب فقط
کسانی میتوانستند وکیل داشته باشند که لال باشند .
مصادره اموال و داراییهای محاکمه شدگان نیز از
اصول فعالیت های این دادگاه بود ه که ناقض ماده 17 اعلامیه جهانی حقوق بشر است که
در آن آمده: احدی را نمیتوان خودسرانه از حق مالکیت محروم نمود .
تعداد زیادی از شکنجه گران ساواک دستگیر و به
جرم شکنجه انقلابیون مجازات شدند و قانون اساسی جمهوری اسلامی شکنجه را برای کسب و
اقرار شهادت صراحتا ممنوع کرد ولی شورای نگهبان قانون اساسی آنرا بصورت تام قبول
نکرد و در اختیار قاضی داد که ناقض ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر است که میگوید
احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه یا بر خلاف
انسانیت باشد . و تا به امروز شاهد شکنجه زندانیان سیاسی و عقیدتی مذهبی در زندان
های جمهوری اسلامی ایران هستیم.
در جمهوری اسلامی کارگران ایرانی موظف هستند مطالبات
خود را از طریق خانه کارگر دنبال کنند ولی این واقعیت وجود دارد که این تشکیلات
حکومتی است و جانبدارانه عمل مینماید و بیشتر به حفظ منافع حکومت میپردازد.
نهایتا کارگران در گروههای مختلف ٬اتحادیه های
گوناگون به صورت مستقل در کشور ایجاد نمودند که با توجه به نارضایتی کارگران از
وضعیت نامناسب اقتصادی کشور با استقبال بسیاری مواجه گردید .
از جمله آنان میتوان به سندیکای اتوبوسرانان و
معلمان اشاره نمود که البته در این مورد نیز با دستگیری و شکنجه آنان و با نقض
حقوق بشر در مورد آنها روبرو شدیم.
نقض ماده 20 اعلامیه جهانی حقوق بشرکه در آن
هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آمیز تشکیل دهد و نقض ماده
23اعلامیه مذکور مبنی بر حق امینیت کار.
در خرداد سال 1388و در اعتراض به نتیجه انتخابات
ریاست جمهوری بسیاری از فعالان سیاسی ایران دستگیر شدند ٬ناآرامی های گسترده در
تهران و شهرستان ها روی داد که به شدت سرکوب گردید .
قطع سرویس پیام کوتاه ٬اختلال در شبکه های تلفن
و اینترنت آغاز گردید تعدادی از معترضان در خیابانها و تعدادی دیگر در زندان ها
جان خود را از دست دادند شکنجه و تجاوز در زندان ها رخ داد و تعدادی از دانشجویان
از ذانشگاهها اخراج گردیدند .
نقض مواد 19٬18٬11٬10٬9 و بخصوص ماده 21در خصوص
حق دموکراسی و ماده 20 در خصوص حق آزادی در تجمعات و تظاهرات به چشم میخورد.
طی دوران حکومت جمهوری اسلامی ٬مجمع عمومی
سازمان ملل متحد تقریبا همه ساله قطعنامه هایی مبنی بر نقض حقوق بشر توسط حاکمان
در ایران صادر نموده است که البته همواره با واکنش شدید و رد موارد ناقض حقوق بشر
توسط عوامل رژیم با وقاحت تمام روبرو گردیده است .
صادق لاریجانی رئيس قوه قضایه با انتقاد از
اعلامیه جهانی حقوق بشر گفته است: که ایران به اشتباه به برخی از این اعلامیه ها
ملحق شده است .
وی گفته است غربی ها بدون آنکه بدانند مصالح
انسان چیست و انسان چه منافعی دارد و مسیر تکامل انسان و رسیدن به سعادت از چه
طریقی باید طی شود ٬آمده اند و مبانی حقوق بشر را مطرح کرده اند در حالی که ما به
شریعت پناه برده ایم و حقوق بشرمان را بنا کرده ایم.
و چه بسا که بیشمارند مواردی از نقض حقوق بشر و
کسانی که حقوقشان پایمال گردید
-
حقوق اقوام و ادیان و ایجاد تبعیض ها
-
حقوق کودکان
-
حقوق زنان
-
عدم وجود حریم شخصی و شنود ها
-
حقوق همجنسگرایان و دیگر موارد که فرصت بیان آنها وجود
ندارد و هرکدام جداگانه فرصتی میطلبد جهت بحث و بررسی .
محدودیت ها٬ عدم توجه به حقوق انسانی افراد
جامعه ٬فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مردم به ایجاد مجموعه ای از نارضایتی ها و
اعتراضات رهبری نشده مردمی و ضد حکومتی بدل گردید که از 7 دیماه 1396 از مشهد و با
اعتراض به سیاست های دولت روحانی با شعار« نه به گرانی » آغاز گردید .
ملتی که بعد از سالها به مجموعه ای از آگاهی ها
رسیده بودند توانستند یک قیام مردمی را که ابتدا با خواست های اقتصادی و رفع میزان
بالای بیکاری تشکیل شده بود با فراخوان های گسترده به قیام و مخالفت با نطام سیاسی
ایران بویژه علیه ولایت فقیه و مقامدار آن در اکثر شهرهای کشور بدل کنند .
هرچند قیام و سرکوب همچنان در درون حکومت و بین
جناح های آن مطرح است و دلیل قیام دیماه را مطالبات انباشته مردم ٬خشم و کینه و
نفرت مردم به سطوح آمده از فقر و سرکوب و چپاول خود میدانند اما آنها بر این
واقعیت اذعان دارند که آتش این قیامها خاموش نشده است و بار دیگر چه بسا شدیدتر
شعله ور خواهد شد و دودمانشان را به باد خواهد داد چرا که با توجه به دستگیری ها
شکنجه ها اعدام ها و کشته شدن تعداد زیادی از زنان و مردان هنوز شاهد آن هستیم که
دختران خیابان انقلاب به فعالیت خود ادامه میدهند و حتی مردان نیز به یاری آنان
پرداخته و در خیابان ها با تکان دادن روسری به حجاب اجباری نه میگویند و اعتراضات
کوچک و بزرگ در اصفهان به صورت مداوم بر جدال کمبود آب و خشکسالی و کمپین های مبارزه
و آزادی زندانیان سیاسی تشکیل و برقرار است .
در کل اگر بخواهیم نتیجه این اعتراضات را بررسی
کنیم به این باور میرسیم که این موضوع نشان از آگاهی مردم نسبت به حق و حقوق خود
به مسایل مختلف دارد و مهمتر از آن آگاهی از قوانین ٬ جرات مطالبه این حقوق را به
تعدادی از افراد جامعه داده است .
آن دسته از افراد جامعه که جزو صداهای خاموش میباشند نیز به این باور
رسیده اند که میتوانند با مطالعه و آگاهی از قوانینی که حتی برخی از آنها توسط کشور خودشان به امضا رسیده است نسبت به
انتخاب نحوه زندگی خود تصمیم گیری کنند .
جای خوشحالی است که با بر آمدن صدای مردم در هر
زمینه و سرکوبی آن توسط دولت جمهوری اسلامی ایران نه تنها مورد اعتراض فراموش
نمیشود بلکه راهی جدید در آگاهی ذهن و فکر افرادی که بی خبر از قوانین حقوق
بشرهستند باز میشود و روز به روز تعداد این افراد افزون میگردد.